و اما طبق عقاید طب ستنیچین کلیه موادی که در طبیعت وجود دارند در دو نیروی یین «Yin» و یانگ «Yang» خلاصه می گردند
این دو نیرو مانند دو قطب مخالف عمل کرده و تعادل این دو نیرو است که ضامن سلامتی انسان است. بر طبق تئوری پین و یانگ هر پدیده یا موجودی در جهان دربرگیرنده دو دیدگاه مخالف بوده که دائمأ در حال تضاد و در عین حال وابسته به یکدیگرند. خصوصیات اصلی یین«Yin» در قالب «آب» و خصوصیات کلی یانگ «Yang» را مشابه «آتش» می پندارند. یین و یانگ باعث ایجاد جریانی از انرژی حیاتی به نام کای (Chi) در بدن می گردند. این جریان در طول کانال ها یا مدارهایی و تحت توپوگرافی خاصیگردش کرده و فی الواقع کمبود این انرژی یا بی کفایتی انرژی و یا ازدیاد آن «اورتود» منجر به وقوع بیماری می گردد. آن چه از آن به عنوان (Chi) یاد می کنیم در واقع واژهمجازی است که در ابعاد مختلف فیزیولوژی، پاتولوژی و درمان کلینیکی دخالت دارد. (Chi) به همراه خون و مایعات بدن مواد اصلی و ساختار بدن انسان می باشند که برای فعالیت های حیاتی وجود آن ضروری است، به طورکلی لغت (Chi) بیانگر ماده و عمل نامبرده می باشد . می توان (Chi) چی یا کای را به عنوان منبع انرژی حیاتی، در تغذیه ارگان ها و تامین حفاظت بدن در مقابل عوامل خارجی دانست که خود از دو قسمت ارثی واکتسابی تشکیل می شود. این انرژی حیاتی در چین (Chi) و در ژاپن (Ki) و در هند (Prana) خوانده می شود و این همان انرژی است که ریچ (Reich) روانشناس معروف از آنبه عنوان انرژی ارگانیک یاد کرده و بعدها بیوپلاسما (Bioplasma) نامیده شد و همچنین از آن به عنوان انرژی الکترومغناطیسی که در تعادل جسم و روان نفوذ دارد، نامبرده اند. با توجه به عقاید سنتی چین سیستم بدن انسان از 3 ارگان زانگ «Zang» و 5 ارگان فو «Fu» تشکیل شده است. قلب،کبد، طحال، ریه،کلیه و پریکارد را شش ارگانزانگ می نامند. عمل اصلی آنها تولید و ذخیره مواد لازم از جمله نیازهای حیاتی، Chi،خون و مایعات است. روده کوچک، کیسه صفرا، معده، روده بزرگ، مثانه و سان جیو «Sanjia» یا تریپل وارمر«Triple warmer» به عنوان شش ارگان فوق ذکر می شوند. درطب سنتی چین بدن انسان را به عنوان کلافه ای ازکانال ها (Channels) و کولاترال های ظریفی (Meredians) تصور می کنند که هر یک از نقطه خاصی شروع شده و سیر طولانی را درسراسر بدن طی می کنند، در واقع این کانال ها مسئول ارتباط ارگان های داخلی با بافتهای مختلف و نیز مراکز سطحی بدن هستند، سیستم کانال ها و مریدین ها وکولاترال ها از 12کانال اصلی، 8 کانال فرعی و 15 کولاترال تشکیل شده است و عمل آنها به جریان درآوردن (Chi) و خون،گرم کردن و تغذیه بافت های کل بدن است تا ارگان های زانگ- فوساختمان ثابتی داشته باشند و با یکدیگر کار کرده و بدن را به صورت مجموعه ای یکپارچه درآورند. از نظر پاتولوژیک کانال ها و کولاترال های آنها مسئول ایجاد وانتقال بیماری هستند.
هنگامی که کار کانال ها مختل شود موجب ابتلا به بیماری های گوناگون می گردد. در بدن نقاطی وجود دارند که نسبت به نقاط دیگر دارای برتری خاصیهستنی و انرژی احیاتی در آنها فعال تر است یا این که در این نقاط قطب و جریان انرژیتغییر می کند و کلیه این نقاط وابسته به کانال های اصلی و فرعی و شاخه های جانبی آنها قرار دارند در نتیجه مریدین ها به ارگان ها متصل خواهد بود. این مسئله که آیادر این نقاط از نظر بافت شناسی و آناتومیک ساختمان های مشخصی قابل شناسایی است یاخیر، همیشه مورد سئوال بوده است، تحقیقات ملزاک و همکارانش نشان داده است که در 71درصد موارد این نقاط مربوط این نقاط سوبو (Subo ) با نقاط ماشه ای (Trigger points) ارتباط تنگاتنگ دارند و تحقیق بر روی نقاط ماشه ای از سال 1952 آغاز شدهاست. نتایج این مطالعات تا سال 1983 به صورت کتاب بزرگی در این زمینه تالیف شده که نشان می داد نقاط بسیار حساس وکوچکی در فاشیای عضلات وجود دارند که به هنگام تحریک باعث ایجاد درد در نقطه ای با مقیاسی وسیع تر و در فاصله ای دورتر خواهند شد. این نقاط حساس شده را (Ah-Shi) «آه شی» می نامند و تحریک این نقاط باعث تسکین دردمی گردد. اکثر این نقاط منطبق بر اعصاب بزرگ محیطی، محل سطحی شدن اعصاب عمقی واعصاب پوستی که از فاشیای عمقی خارج می شوند، می باشد. محل خروج اعصاب از سوراخ های استخوانی، محل اتصال عصب به عضله و بعضاً عروق و رباط ها سوتورهای (Sutured) جمجمه می باشند، به هر حال هیچ گونه لوله یا مجاری خارجی اسرارآمیزی که حاکی از وجودمریدین ها باشد تا کنون کشف نشده است و اما چگونه انرژی حیاتی در مریدین ها حرکت میکند؟
محققین ژاپنی معتقدند مریدین ها توسط حرکت عضلانی یا انقباضات سریالی وابسته به عضلات تحریک می شوند، این تئوری به عقاید سنتی بر می گردد که «عواطف هدایت کننده انرژی بدن بوده و بدن نیاز به خلق انرژی توسط عواطف دارد». کوتاه سخن این که هم حرکت جسمی و هم تحریکات روانی جریان Chi را تحریک نموده و تعادل یا عدم تعادل این انرژی در مریدین ها هم در جسم و هم در روان خود تاثیر می گذارد.